سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم راه عذر بر بهانه جویان بسته است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :4
کل بازدید :83756
تعداد کل یاداشته ها : 33
103/9/28
5:30 ص

? غلط های املایی مشهور

آزمایشـات: واژه آزمایش را که فارسی اسـت برخی از فارسی زبانان با ” آت ” عربی جمع می بندند که نادرسـت اسـت و باید با ” ها” ی فارسی جمع بسته شود. آزمایش ها درسـت اسـت.

در جمع بستن واژه ها ی فارسی با ” جات ” نیز غالبن همین گونه اشتباهات رخ می دهد، چرا که به نظر می رسد که این نوع جمع فرقی با جمع با ” آت ” ندارد . اما برای نوشتن فارسی فصیح به تر است که این واژه ها نیز با ” ها “جمع بسته شود، برای احتراز از عربی مآبی . یعنی به جای روز نامه جات ، کارخانجات ، نوشته جات ، شیرینی جات ، ترشیجات ، دسته جات ، میوه جات ، نقره جات و…. به تر است چون این بنویسیم :روزنامه ها ، کار خانه ها ، نوشته ها، شیرینی ها ، ترشی ها ، دسته ها ، میوه ها ، نقره ها.

از غلط های فاحش در همین زمینه یکی هم جمع بستن نام های جمع است. مانند تشکیلات که جمع تشکیل است و هنگامی که با : آت آن را جمع می بندند ، جمع الجمع می شود، از آن جمله اند : آثارها، اخبارها ، ارکان ها ، اعمال ها ، جواهرها یا جواهرات ، حواس ها ، عجایب ها ِ، منازل ها ، نوادرات ، امورات ، عملیات ها و دیگر، که شکل درست نوشتن وگفتن آن چون این است : آثار، اخبار ، ارکان ، اعمال ، جواهر ، حواس ، عجایب، منازل ، نوادر ، امور ، عملیات و ..

آذان / اذان: این دو واژه را باید از هم جدا نمود. زیرا که معـنای آذان( گوش ها ) و معـنای اذان اعلام کردن، آگاه کردن، خبردادن وقت نماز با خواندن کلمات مخصوص عربی در سـاعت های معینی از روز در گلدسـته و مناره ی مسجد است.

آزوقه / آذوقه: اصل این واژه که آن را آزوغه هم می نویسـند ترکی اسـت. پس باید به” ز” نوشـته شـود.

آسـیا / آسـیاب: این واژه را به هردوشـکل می توان نوشـت و بزرگان ادب فارسی هردو شکل را به کار بسـته اند.

آن را / آنرا: ” را” واژه ی مسـتقلی است و پـیـوسته آن را جدا از کلمه ی پیشـین می نویسـند. مانند: این را، وی را، ایشـان را، تو را، آن را .

اتاق / اطاق: از آن جا که این واژه ترکی اسـت و در ترکی مخرج ” ط” وجود ندارد پس باید آن را با حرف ” ت” نوشـت.

اتو / اطو:چون این واژه عربی نیسـت وممکن اسـت فارسی یا روسی باشـد، پس به تر اسـت به ” ت” نوشـته شـود .

ارابه/ عـرابه: ارابه واژه ی فارسی اسـت و عرابه معـرب آن. پس به تر اسـت آن را به صورت ارابه نوشـت.

ازدحام / ازدهام: این واژه را تنها می توان با حرف “ح” نوشـت زیرا ازدهام واژه ای بی معنی اسـت.

اسـب / اسـپ: به هردوصورت می توان این واژه را نوشـت. زیرا این واژه پهلوی اسـت نه عربی. امروزه بزرگان زبان بیش تر با ” ب” می نویسـند. اما در گذشـته های بسـیار دور با ” پ ” می نوشـتند وهمین واژه جزء دوم نام های کهن خراسـانیان بوده است. مانند : ارجاسـپ، جاماسـپ، گشـتاسپ، تهماسـپ ، لهراسـپ و…

اسـتادان / اسـاتید: چون اسـتاد واژه ای فارسی اسـت جمع آن می شـود اسـتادان. این کلمه که به صورت اسـتاذ به عربی رفـته است، در این زبان به صورت اسـاتیذ و اسـاتید جمع بسـته می شـود

اسـلحه/ سـلاح: بسـیاری کاربرد درسـت این دو کلمه را نمی دانند. به طوری که گاه به جای اسـلحه، سـلاح و گاه برعکس آن را به کار می برند. در حالی که اسـلحه جمع اسـت و سـلاح مفرد و نباید جمع اسـلحه را اسـلحه ها نوشت، زیرا که اسـلحه خود کلمه جمع اسـت و به جای آن می توان واژهء سـلاح ها را به کار برد.

اقلاً / اکثراً: این دو کلمه در عربی به هیچ روی تنوین نمی گیرد و کاربرد آن ها بدین صورت از اغلاط مشهور به شمار می آید. به تر اسـت به جای اقلاً ” حد اقل ” و یا به تر از آن ” دسـت کم” و یا ” کم از کم ” نوشـت و به جای اکثراً ” غالبن” و یا به تر از آن ” بیش تر ” را به کار برد. .همچنین نمی توان واژه هایی مانند دوم وسـوم و چهارم راکه فارسی اند، دوماً و سـوماً و چارماً نوشـت. یا واژه فارسی ” زبان ” را زباناً .

اِن شاء الله / انشاء ألله: جمله ی ” ان شاء الله “ از سـه کلمه سـاخته شـده اسـت: اِن ( اگر )، شـاء (بخواهد )، الله (خداوند)، یعنی: اگر خداوند بخواهد. اما جمله ی ” انشاء الله “ از دو کلمه سـاخته شـده اسـت: اِنشـاء ( آفریدن )، الله ( خدا ) به معنی: خداوند بیافریند. آن چه به هنگام نوشتن این جمله مراد نویسنده است جمله ی نخست است ولی آن را به صورت جمله ی دوم می نویسد.

انتر / عـنتر: واژه انتر را که فارسی و معـنای آن بوزینه می باشـد باید به همین صورت نوشـت. عـنتر به زبان عربی نوعی مگس و مجازن به معنای شـجاع است.

باتلاق/ باطلاق: واژه ی باتلاق ترکی اسـت، نه عربی. پس نوشـتن آن با حرف ” ت” درسـت اسـت.

باغ ها / باغات: واژه ی باغ فارسی اسـت و جمع بسـتن آن به ” ات ” عربی نا درسـت اسـت.

بوالهوس / بلهوس: پیشـوند “ بُل ” برسـر برخی واژه های فارسی می آید ومعـنای پـُر، بسـیار و فراوان دارد، برابر این پیشوند در زبان عربی ابو می باشد که برای واژه های عربی به کار می رود و کوتاه شده ی آن را به صورت بو می نویسند. پس” بُل “ برای واژه های فارسی ( مانند بلکامه: پر آرزو، بلغاک: پر شور) و “بو” برای واژه های عربی (مانند بوالهوس : پر هوس، بوالعجب: پر شگفتی) درست است.

بوته / بته: معـنای این واژه، گیاه پـر شاخ و برگی اسـت که تنه ی ضخیم نداشـته باشـد و زیاد بلند نشـود و املای درسـت آن بوته اسـت.

به نام / بنام: در زبان عربی حرف جر ” ب ” را هـمیشـه باید به کلمه ی بعد که مجرور اسـت متصل نوشـت، اما در زبان فارسی حرف اضافه ” به” را باید همواره جدا از کلمه نوشـت. مگر در اشکال کهن مانند: بدین و بدو.، زیـرا اگر چون این ننویسـیم در موارد بسیاری امکان به جای یکدیگر گرفته شدن واژه ها و معانی (التباس معنی) وجود دارد، مانند همین “به نام” و “بنام ” که هر کدام جای کاربرد ویـژه ای دارد. به این نمونه ها دقت کنید: او نویسـنده ی بنامی بود و یا ” من او را به نام نمی شـناختم”. به همین ترتیب اگر ” به روی” را ” بروی” بنویسیم معلوم نخواهد شـد که مراد چیسـت؟ آیا منظور از ” بروی” فعلی از مصدر رفـتن اسـت، مانند برو، بروی و… .یا آن که مثلن می خواهـیم بنویسـیم که: این قـلم به روی میز اسـت یا اگر ما ” به درد ” را ” بدرد ” بنویسـیم بازهم شباهت معـنا رخ می دهد، زیرا ” بدرد : یعنی پاره کند و ” به درد ” یعنی به غم و اندوه. به همین گونه اند صد ها واژه که باید به هنگام نوشـتن آن ها با احتیاط بود، مانند: به دل و بدل، به شـتاب و بشـتاب، به کار و بکار، به گردن و بگردن، به کس و بکس، به همان و بهمان، به گردش و بگردش، به چشم و بچشم، به هر و بهر، به خر و بخر، به دوش و بدوش، به بار و ببار، به خواب و بخواب و غیره

بها / بهاء : بها به معنی قیمت ، ارزش و نرخ چیزی است . اما معنی بهاء روشنی ، درخشندگی ، رونق ، زیبایی و نیکویی است و به معنای فر وشکوه و زینت و آرایش نیز به کار رفته است . مانند بهاء الدین یا بها ء الحق و یا بها ء الملک که معنای آن ها رونق دین ، شکوه دین و شکوه کشور است. در پشت جلد ( پوشانه ) برخی از کتاب ها می نویسند : بهاء …. ریال . که سخت نادرست است .

پایین / پائین:. شاید گروه بسیاری از پارسی نویسان روزانه ده ها بار همزه ی عربی را در نوشته های خود به کار می برند و نمی دانند که این نشانه ی نوشتاری عربی درزبان پارسی جایی ندارد. براین پایه نوشتن واژه هایی مانند ” پائیز ” ، ” پائین ” ، “موئین ” ، “روئین” ، ” آئین ” ،” پر گوئی” ، ” چائی “، ” امریکائی ” و… نادرست است و باید پاییز ، پایین ، مویین ، رویین ، آیین ، پر گویی ، چایی، آمریکایی و چون این ها نوشت.

تاس / طاس: تاس واژه ای فارسی اسـت که عرب ها آن را گرفته و طاس می نویسند (معرب کرده اند)، یعنی ایرانیان باید آن را به حرف ت بنویسند.

تراز/ طراز: تراز واژه ای فارسی است که عرب ها آن را گرفته و طراز می نویسند (معرب کرده اند). به همین سـبب ” تراز” و همه ی ترکیبات آن باید با حرف ” ت” نوشـته شـود. مانند: تراز نامه، هم تراز، ترازکردن و مانند این ها.

تپیدن / طپیدن : تپیدن واژه ای فارسی اسـت. و باید با حرف ” ت ” نوشـته شـود و نوشـتن واژه های مشـتق از آن نیز مانند: تپش، تپنده، تپید، تپاندن و مانند آن نیز بایسته است. همچنان واژه هایی مانند تالار، تپانچه، تنبور، تشـت وتهران که فارسی اند، نباید با ” ط” نوشـته شـود.

دیگر آن که در زبان عربی، هم ت وجود دارد و هم ط. مانند تابع و طبیب. از این رو واژه های عربی را می توان به همان صورت عربی نیز نوشت. نکته ی دیگر آن که: اگر کلمه ای مربوط به زبان های بیگانه ی دیگر باشـد، به ت نوشـته می شـود. مانند: ایتالیا، اتریش، اتیوپی، امپراتور، ترابلس. اما برخی نام های خاص مانند سـقراط و بقراط و افلاطون و مانند آن ها که از رهگذر زبان عربی وارد زبان فارسی شـده است می تواند به همان صورت عربی هم نوشته شود و گر نه چه فرقی با اسـامی عربی چون حافظ، نظامی، ملا صدرا، ابوریحان و جز آن دارد که در آن ها تغییری ایجاد نمی شود.

ثواب / صواب: نوشـتن یکی از این واژه ها به جای دیگری نیز یکی از غلط های رایج در املای زبان فارسی اسـت. در حالی که ثواب وصواب معانی جدا گانه ای دارد و نباید آن ها را با هم اشـتباه کرد. ثواب اسـم است به معـنی ” مزد و پاداش ” ، اما صواب صفت اسـت به معـنی “درسـت، به جا و مناسـب”.

 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آیا اصالت آفرینش در عنصر عشق است؟ و خدا برای عشق وجود و هستی آفرید؟ عشق حقیقی چیست؟
+ قدمت تاریخی بحث ولایت فقیه در فقه جعفری،از لحاظ طرح این نظریه حکومتی بطور گسترده به رشد و بلوغ و غنای این مکتب و بلوغ عقلانیت شیعی؛‏نیاز داشت.عالمان وفقیهان برجسته شیعه ،‏طی قرنها با قلم و آثار و بیان و اجتهاد فراوان،‏فقه جعفری را پویا وبالغ کردند.به آن وسعت بخشیدند و به نسل آخرالزمان سپردند.نسلی که توان درک و ظرفیت بالای عبور از تصوف و فردی دانستن فقه و رسیدن به نظام حکومتی عقلانیت فقهی را داراست


+ کاش می نشستیم و در مورد اینکه حضرت غائب عج الله تعالی فرجه الشریف چه وقت ظهور میکند با هم گفتگو میکردیم تا لااقل از منتظرین فرج باشیم!(حضرت آیه الله بهجت رحمه الله.از کتاب جرعه وصال گزیده بیانات و توصیه های این مرجع عارف و واصل گرفته شده)


+ الله ولی الّذین آمنوا یخرجُهـُـم من الظّ‏ـلمات الی النّور و الذین کفروا اولیآءهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الظّلمات...


+ حضرت آیت‌الله نوری همدانی روز گذشته در تجمع مردم قم بمناسبت سالروز قیام 19 دی ،‏ خطاب به سران فتنه گفت:‌ "اگر این آقایان به راه بازنگردند روزی می‌رسد که ما اعلام خطر می‌کنیم و آن روز شما آن‌قدر تنها خواهید ماند که حتی خودتان سه نفر هم با هم مخالفت خواهید کرد. "


+ وقبرهُ فی قلوب من والاهُ...حدیثی از امام صادق علیه السلام هست که فرموده اند برای شیعیان مامصایب جدمان حسین راباز و بی پرده نگید اونها طاقت شنیدنش را ندارند.میگیم مولا حسین کسی برای ماروضه تون رو باز نکرده .نیازی نیست .طاقتشم نداریم.همین یه مصیبتت برای شرر زدن به جگر شیعیانت کافیست .دیگه چیرو باز کنن؟؟


+ امروز از مطلعین نزدیک به آقاشنیدم که امام خامنه ای علمدار بزرگ انقلاب جدیدا فرموده اند: *اگر دشمن زیاد فشار بیاورد آنچه تکرار میشود عاشوراست نه صلح امام حسن علیه السلام. یعنی برای تقدیم علَم انقلاب به منجی عالم،‏تا مسلخ سرخ شهادت ایستاده ایم...لبیک یا حسین(ع)


+ علی را دشمنی سزاست چون معاویه. ابن ملجمها و قطامها گرچه در تقاطع برندازی با سران کفر به نقطه مشترک می رسند اما حقیرتر از آنند که دشمن علی نام گیرند. آنها بیشتر ملعبه دست دشمن اصلی اند و از خود اراده ای ندارند.
+ چرا فرهنگ عظیم برخاسته از آرمانها یادمان رفت؟ فرهنگ جبهه...؟؟


+ دوستان تا دیدار بعد و انشاءالله عاشورای حســـینی خدایارتان... ساقی رندان عالم جرعه نوشـتان باد!ببخشید حال عیدتان را گرفتیم!!آمدیم بگوییم اگر غدیر زنـــده می ماند... نفاق مدرن امروز دفــن شده بود* عیدتان مبارکباد